سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عشق مانیایی

متن زیر در تاریخ86/5/19، ساعت: 1:58 صبح نوشته شده است.

¤ من از تو میمردم ولی تو زندگانی من بودی

چقدر لحظه ها سخت می گذرند بعضی اوغات دوست دارم  خودم را به دست باد بسپارم ولی باد هم باد موافق نیست گاه می خواهم  کینه ای سنگین را در دلم حبس کنم اما...همیشه با خودم تکرار می کنم                  هر که دلداده شد به دلدارش   ننشیند به قصد ازارش  

برود چشم من به دنبالش    برود عشق من نگهدارش

کاش همه چیز ان گونه بود که می خواستیم  کاش هیچ کس کابوس نمی دید هیچ کس گریه نمی کرد کاش غول چراغ وجود داشت کاش می شد دروغ ها را فهمید کاش ای کاشی وجود نداشت...

 

 


¤ نویسنده: شینا

پیام های دیگران


¤ لیست کل یادداشت های این وبلاگ

خانه
شناسنامه

پارسی بلاگ
پست الکترونیک
 RSS 

کل بازدیدها: 7926

بازدید امروز : 5

بازدید دیروز : 0


درباره خودم

عشق مانیایی

لینک به وبلاگ

عشق مانیایی

ْآرشیو یادداشت ها

تابستان 1386



اشتراک در خبرنامه