عشق مانیایی
متن زیر در تاریخ86/5/13، ساعت: 2:50 صبح نوشته شده است.
¤ بابا لنگ داز منمانی...
عشق من ایه حسه یه حس قشنگ که وقتی احساسش می کنی دوس داری تموم اسمون و با تمام ستارهاش بچلونی...یه حس که وقتی احساسش می کنی می خوای ان قدر جیغ بزنی که صدات گوش فلک و کر کنه...عشق من یه واقعیته که فقط بره من واقعیه یه صداست که فقط خودم شنیدم...حتی وقتی دارم باهاش حرف می زنم فقط خودم صدای خودم و می شنوم عشق من هیچ وقت به حرفای من گوش نداده...نمی دونم چرا تازگیا اشکام زود می ریزن ...من هر شب به قلبم دروغ می گم تا به چشمام بگه امشب می تونن راحت بخوابن و گریه نکنن...عشق من مهربون نیست ولی من با ادمای نا مهربون راحت ترم چون به مهربونی عادت ندارم...به قول مانی مهربون ندیدم من عشقمو با تمام ویژگیای بدش دوس دارم و با دنیا عوضش نمی کنم چون اولین عشقمه ...و اخرین رویای عاشقانم همون جوری که دوس داشتم مثل داستانای بابا لنگ دراز ....بابا لنگ دراز.....
دوست دارم بابا جون
¤ نویسنده: شینا
خانه
شناسنامه
پارسی بلاگ
پست الکترونیک
RSS
کل بازدیدها: 7931
بازدید امروز : 10
بازدید دیروز : 0
درباره خودم
لینک به وبلاگ
ْآرشیو یادداشت ها
اشتراک در خبرنامه